#پنجره و آیینه
جوان ثروتمندی نزد یک رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد .