#متشکرم

چند روز پیش، "یولیا واسیلی اونا" پرستار بچه‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم.

به او گفتم: - بنشینید یولیا.می‌دانم که دست و بالتان خالی است،
اما رو در بایستی دارید و به زبان نمی‌آورید
 ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم. این طور نیست؟
چهل روبل.
نه من یادداشت کرده‌ام. من همیشه به پرستار بچه‌هایم سی روبل می‌دهم.
حالا به من توجه کنید. شما دو ماه برای من کار کردید
.
دو ماه و پنج روز دقیقا.
دو ماه. من یادداشت کرده‌ام، که می‌شود شصت روبل.
البته باید نه تا یکشنبه از آن کسر کرد.همان‌طور که می‌دانید یکشنبه‌ها.


داستان کوتاه روبل ,یادداشت , دو ,داستان ,کوتاه ,بچه‌هایم ,سی روبل ,پرستار بچه‌هایم ,داستان کوتاه ,من یادداشت , دو ماهمنبع

داستان کوتاه ۳۶۸

داستانک ۳۶۷

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

مشخصات

آخرین جستجو ها

پاتولوژی خرید گیفت کارت گیفت مکس دانلود آهنگ ، دانلود فیلم خارجی ، اخبار مدرسۀ نو فارسی sketchware بهترین مارک لوازم خانگی emohtava هر چی که بخوای تو بهترین خرید رو از ما داشته باش اسمان چت