#وقتی که او مرد

 وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچه‌های محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بی‌درد و بی‌کس. و این لقب هم چقدر به او می‌آمد نه زن داشت نه بچه و نه کس‌وکار درستی.

شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمی‌شود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد.


داستان کوتاه بودند ,هم ,داستان ,محل ,کوتاه ,گذاشته ,گذاشته بودند ,وقتی که ,داستان کوتاه ,خواهرزاده دارد ,و خواهرزادهمنبع

داستان کوتاه ۳۶۸

داستانک ۳۶۷

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

مشخصات

آخرین جستجو ها

خرید ویدئوپروژکتور اندرویدی مدل T18 به صورت اینترنتی nikolaswyv8 Situs سایت سرگرمی و تفریحی ثبت نام مسابقات آنلاین saman آموزش نگهداری انواع گل و گیاه فروشگاه اینترنتی بتادین Batrycar.com آشپزی