#قضاوت

 

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه

شان روییده بود:

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.

سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .

. پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه 


داستان کوتاه درخت ,ای ,  ,اول ,بودند ,دیده ,پسر اول ,که بر ,خواست که ,آنها خواست ,بر اساسمنبع

داستان کوتاه ۳۶۸

داستانک ۳۶۷

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مگا فیلم الان بخر تحویل بگیر rosaleesdq75 Homepage ارزانی ارزانی شبکه اجتماعی وزین فیسنما بیست و یکیا labarcafe دانلود فیلم خارجی ، آهنگ جدید ، اخبار ورزشی کلاس آموزش آرایشگری بانوان