#اسم این داستان را چی میذارین؟

 

سرما بیداد می کند . و من یک دانشجوی ساده با پالتویی رنگ رو رفته ، در یکی از بهترین شهرهای اروپا

، دارم تند و تند راه میروم تا به کلاس برسم . نوک بینی ام سرخ شده و اشکی گرم که محصول سوز

ژانویه است تمام صورتم را می پیماید و با اب بینی ام مخلوط میشود .دستمالی در یکی از جیب ها پیدا

می کنم و اشک و مخلتفاتش را پاک می کنم و خود را به اغوش گرمای کلاس میسپارم .


داستان کوتاه داستان ,کلاس ,تند ,  ,یکی ,ام ,بینی ام ,می کنم ,کنم و ,داستان کوتاه ,یکی ازمنبع

داستان کوتاه ۳۶۸

داستانک ۳۶۷

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین طرح توجیهی tourinja حالا خبر Priscillamdwo501 News خوشمزه ترین مزه ها اینجا همه چی هست بزرگترین مرکز خرید فیلم در ایران تابناک ایران چربی گیر , انواع چربی گیر غصه نخور