#اما چه زیبا و محکم برگشت

 

ده ی خیمه را کنار زد ، نگاهی به سمت خیمه گاه حسین کرد ، صدای تبلِ لشگر نگاهش را جا به جا کرد

، لشگری جدیدآمده بود. این همه لشکر برای جنگ با 72 نفر!!؟؟

 

خدای من ، این جماعتی که من می بینم تا سر از بدن حسین جدا نکند آرام نمی گیرد ، این چه کار بود

من کردم .

 


داستان کوتاه ، ,  ,جا ,حسین ,خیمه ,کوتاه ,، این ,کرد ، ,این جماعتی ,جماعتی که ,که منمنبع

داستان کوتاه ۳۶۸

داستانک ۳۶۷

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دکوراسیون مغازه 6167 لاستیک پیرلی بادوام مضرات ویپ mavadia ejare khodro اشپزی خبر،فیلم ،آهنگ،عکس تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. طاقت بیار