#عزرائیل

 

مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته٬ کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه. کنار میزنه

سوارش میکنه. مسافر صندلی جلو میشینه.

 

یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه : آقا منو میشناسی ؟

راننده میگه : نه.

در این زمان راننده برای یک مسافر خانم که.


داستان کوتاه مسافر ,راننده ,داستان ,یه ,کوتاه ,  ,داستان کوتاه ,منو میشناسی ,آقا منو ,میشناسی ؟ ,میپرسه آقامنبع

داستان کوتاه ۳۶۸

داستانک ۳۶۷

داستان کوتاه 366

داستانک ۳۶۵

داستان کوتاه ۳۶۴

داستانک۳۶۳

داستانک۳۶۲

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هر چی بخوای محتاجم معماری و طراحی دکوراسیون داخلی سپیدار افرا اشپزی آموزش ابتدایی خرید و فروش انواع قطعات لودر هنر کسب درآمد bia2rap | بیا تو رپ | بزرگ ترین سایت رپ | جدید ترین فول آلبوم های خوانندگان ایرانی